https://khabarfarsi.com/u/66214344/tlgr
/لباس پاسداری پوشیدیم و پای سفره عقد نشستیم/ موقعی که تبادل اسرا انجام شد، همسرم جزو گروه های دوم بودند که به ایران برگشت. اول برای دخترم قبول کردن وجود پدرش سخت بود. می توانم بگویم خیلی سخت. چند ماهی طول کشید تا او را قبول کند. چهره ای که از عکس پدرش دیده بود با چهره ای که از پدرش بعد از اسارت می دید، تناقض داشت.